سلام خدمت شاعران عزیز
مختصری در باب قافیه:

کلماتی که با مصوت بلند "ا" و "او" تمام می شوند قافیه هستند.
مثال: جارو و هیاهو
تنها و دریا

کلماتی که با صامت تمام می شوند باید از آخرین مصوت به بعد تمام صامت ها یکی باشند (آخرین مصوت هم باید یکی باشد)
مثال: باد و شاد (که می بینیم مصوت "ا" و صامت "د" یکی هستند)
سرد و درد (که می بینیم مصوت فتحه و صامت های "ر" و "د" یکی هستند)
بد و نود (که می بینیم مصوت فتحه و صامت "د" یکی هستند)

نکته: حروف الحاقی که در دو کلمه به یک معنی هستند جزء ردیف بوده و حروف قافیه محسوب نمی شوند.
بخشی از کلمه ی مرکب که در هر دو کلمه به یک معناست نیز جزء ردیف محسوب می شود.
برای بررسی قافیه، حروف و بخش های الحاقی و هم معنی را حذف کرده و بقیه ی کلمه باید قافیه باشد.
از این حروف و پسوندها و... می توان به علامات جمع (ان، ها، ات و...)، ضمایر (م، ی، د، یم و...)، بخشی از کلمه ی مرکب که در هر دو کلمه به یک معنی است (مثلا دوشنبه و سه شنبه، لبخند و زهرخند و...)، پسوندهای هم معنی (نالان و گریان، خواهش و آسایش و...) و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد.

در مثال های بالا حروف و بخش های الحاقی حذف شده و باید طبق قانون های قبلی بقیه ی کلمه قافیه باشد:
مثلا در نالان و گریان "ان" حذف شده و باید نال و گری قافیه باشند که مسلما قافیه نیستند.
یا در افعال می زند و می دهد "د" حذف شده و باید زن و ده قافیه باشند که مسلما قافیه نیستند
یا در رسیدن و رفتن باید رسید و رفت قافیه باشند (چون نون مصدری حذف می شود) که قافیه نیستند
و...

کلماتی که با مصوت "ای"، فتحه، کسره و ضمه تمام می شوند این مصوت ها را حذف کرده و بقیه ی کلمه باید قافیه باشد:
سعدی و شادی (ای حذف شده و باید سعد و شاد قافیه باشند که نیستند پس قافیه غلط است)
سایه و گریه (مصوت کسره حذف شده و باید سای و گری قافیه باشند که نیستند پس قافیه غلط است)

کلماتی که با ow تمام می شوند مانند ضمه محسوب نشده و می توانند قافیه باشند. به عنوان مثال قوافی نو و درو و... در غزل معروف حافظ:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو...

کلماتی که یکسان بوده اما معانی متفاوت دارند می توانند قافیه محسوب شوند (جناس تام):
مثل گور (قبر) و گور (گورخر)

استثناء مهم: اگر حرف روی (آخرین حرف اصلی قافیه) متحرک باشد می تواند آخرین مصوت کوتاه دو قافیه تغییر کند:
مثلا دست و شست با هم قافیه نیستند اما دسته و شسته یا دستم و شستم چون حرف ت متحرک است می توانند قافیه محسوب شوند.

نکته: به کارگیری حروف مشترک علاوه بر ضروریات قافیه به زیبایی قافیه کمک می کند.
مثلا هم دریا و صحرا و هم زیبا و فریبا با هم قافیه اند اما دومی به علت حروف مشترک بیشتر زیباتر است.

در گذشته قافیه ی سماعی یعنی قافیه کردن کلماتی با حروف متفاوت که صدای یکسانی در فارسی دارند درست نبود (مثل عزیز و مریض) اما امروزه در موارد زیر آن را چندان عیب نمی دانند:
به کارگیری در قوافی دشوار و کلماتی که قافیه ی مناسب ندارند
استفاده ی کم مثلا یک بار در یک غزل
استفاده در ترانه (که بیشتر شنیداری است)
استفاده در قوافی با حروف مشترک بیشتر (مثلا در قرص و بپرس حرف ر نیز مشترک است)
و...

شما حالا با آموختن همین نکته های کوچک تقریبا 99% قافیه را فرا گرفته اید.
پس با تمرین و خلاقیت، قوافی جدید کشف کنید و به کار ببندید و به دوستانتان نیز این مطلب را توصیه کنید شاید مفید باشد.

چهارشنبه 1396.1.23