از دید تاریخ و جغرافیا موسیقی هر منطقه از تاریخ و زندگی آن منطقه متأثر میشود. موسیقی آشیقی قدیمترین موسیقی این منطقه است که از بطن زندگی ملت آذربایجان برخاسته و از حیات اجتماعی آنان منشأ گرفتهاست. آهنگهای آشیقی به شش دستگاه موسیقی یعنی زابل سهگاهی، آورتا ماهور، راست، بیات شیراز، بیات کرد و شور محدود میشود. امروزه با توجه به آهنگهای آهنگسازان معاصر و شیوهٔ تنظیم موسیقی آنان به هارمونی و آکوردی جدید برمی خوریم که اصل و ریشهٔ آنها از زمانهای قدیم در ساز آشیقی آذربایجان وجود داشتهاست و از گذشته تا حال نواخته شده و میشود؛ به عنوان مثال در آکوردهای ساز تنوع اجرای فاصلههای پنجم، چهارم و دوم که اکنون مورد توجه همه آهنگسازان جهان نیز قرار گرفته، قابل ذکر است. آهنگساز همیشه جاوید و نامی آذربایجان، دانشمند بزرگ اوزوئیرحاجی بیگ اف در خلق اپرای کور اغلو از همین آکوردها استفاده کردهاست.
قوپوز (ساز) مادر همه سازهای آذربایجانی است. به همین دلیل در آذربایجان اسم عام “ساز” به طور خاص فقط به قوپوز اطلاق میشود. بعضیها قدمت ساز را با تاریخ پیدایش و رشد تمدن در آذربایجان یکی میدانند. میرعلی سید سلامت در کتاب “مقدمهای بر کتاب دده قورقود” و “اصلی و کرم” ساز و صنعت آشیقی را در اساطیر ترکی جستجو میکند. او بر این باور است که از بررسی دده قورقود و داستانهای حماسی و عاشقانه آشیقها میتوان به این نتیجه رسید که موتیفهای اساطیری پنهان در متن آنها قطعا به دوران اولیه تمدن بشری مربوط است. یعنی آن زمان که هنوز اندیشه فلسفی و دینی شکل نگرفته و بشر اولیه دوران آنیمیستی (زنده پنداری) و توتمیستی را میگذراند.
این اسطورهشناس با تحلیل دقیق از محتوا و شکل داستانهای آشیقی معتقد است که این آثار کهن بیشک مانند ادیسهی هومر و یا گیلگمیش یکی از ابزارهای مهم شناخت تاریخ اندیشگی یک سرزمین است. او آشیقهای امروزی را همان شامانهای دوران کهن میداند. استاد و محقق محترم دکتر ضیا صدرالاشرافی برای اولین بار نشانههای آشیقها را در تمدن ایلامی شناسایی کردند. ایشان تصویر تنها مجسمه آشیق ساز بهدست در موزه لوور پاریس را با توضیحی در مجله تریبون چاپ سوئد منتشر کردند. این مجسمه ۴۷۰۰ سال قدمت دارد و نوازدهای ساز به سینه را در حال داستانسرایی یا آواز خواندن به وضوح نشان میدهد.
گام 1 - تاریخچه ی ساز
روند تکاملی ساز و هنر آشیقی ساز مثل همه آلات موسیقی دیگر شکل اولیه خود را حفظ نکرده است. اما به طور کلی آنچه مهم است تحول نقش اجتماعی این هنر مردمی است که در طول تاریخ بسته به دوران خود نقش و ویژگی تازهای داشته است. مثلا اگر شامانها را اجداد نخستین آشیقها بدانیم، نقش آشیق در جایگاه شامان مراقبت از قبیله در مقابل نیروهای خبیث بوده است. او فردی بوده که با هنر جادویی کلام، موسیقی و حرکتهای موزون نیروهای طبیعی را تسخیر و با ارواح ارتباط برقرار میکرده، بیماریها را با نیروی ویژهاش شفا میداده و بلایای طبیعی را دور میکرده است.
بعدها نمود غیرقابل انکار آشیق در “کتاب دده قورقود” با نام اوزان نمایان میشود. دده قورقود در داستانهای این کتاب شخصیتی پیغمبرگونه دارد. او به عنوان مردی حکیم با چهرهای روحانی و قدرتی معنوی حاضر میشود، در بین ایل حرمتی در حد تقدس دارد، عمرش بیش از عمر یک انسان معمولی است و از حکمت دنیا و ماوراالطبیعه باخبر است. قهرمانان از او نام میگیرند و مردم عادی از پندهای فیلسوفانهاش برای سوالات بنیادین بشر راجع به مرگ، زندگی، عشق و … پاسخ مییابند.
بیشک پدیده دده قورقود نه تنها برای بازشناخت هنر آشیقی بلکه برای شناخت تاریخ، فرهنگ و عادات زندگی مردم آذربایجان نیاز به بررسیهای آکادمیک عمیق دارد. در دوران بعد از دده قورقود روند تکاملی آشیق و ساز را از داستانهای حماسی مانند کوراوغلو و یا از داستانهای عاشقانه مثل اصلی-کرم میتوان دنبال کرد. گرچه تاریخ شکلگیری این داستانها مشخص نیست و هنوز هم عناصر اساطیری در جایجای داستانها مشخص است اما به طور کلی شکل معاصر این داستانها مربوط به مناسبات دوران فئودالیته میباشد. آشیق در داستانها نقشی اساسی در مبارزات مردم علیه خانها و فئودالها بازی میکند.
صنعت آشیقی تنها در یک دوره زمانی خاص از شکل مردمیخود بیرون میآید و آن زمانی است که شاه اسماعیل که خود نیز شعر میسرود- آشیقها را به مانند مریدان مذهبی به دربارش راه میدهد. چهار صد آشیق معروف آن زمان و در راس آنها آشیق قربانی نقش مشوقهای سپاهیان شاه اسماعیل صفوی قبل از جنگ را بر عهده میگیرند. آنها همچنین مراسم شادی و عزاداری حکومتی در دربار صفوی را برگزار میکنند. در این دوران و پس از آن عقاید مذهبی اسلامیبا ادبیات آشیقها آمیخته میشود.
در دوران قاجار “آشیق علعسگر” جدا از شخصیت مردمی و عاشقپیشهاش درس حکمت و دین هم میدهد. هنگامیکه عهدنامه ترکمنچای آذربایجان را به دو قسمت میکند باز این آشیقها هستند که دردنامه گویای مردم این خطه میشوند و تاثیرات رنج جدایی را با آوای ساز در میآمیزند و باز میآفرینند. در دوران معاصر آشیقها در محل تجمات مردمیحضور دارند. به همین جهت بررسیهای اخیر درباره آشیقها، آنها را خنیاگرانی به شمار میآورد که در قهوهخانهها و عروسیها ترانهسرایی میکنند.
آشیق در انقلاب مشروطه برای حیدرعمیاوغلو، ستارخان و زینب پاشا شعر و داستان میسراید و روح انقلابی مردم را تقویت میکند. در انقلاب 21 آذر 1321 که منجر به خود مختاری یک ساله آذربایجان به رهبری محمد جعفر پیشوری شد صدای آشیق حسین جاوان با شفافیت بینظیرش بر روی گرامافونهای سنگی ثبت میشود. (بعد از این دوران ثبت و انتقال صدای آشیقها به دوران بعدی شروع شد(.
وقتی که نویسنده مردمی آذربایجان “صمد بهرنگی” در رود آراز غرق میشود، این ساز و آواز آشیق است که از زبان یاشار و اولدوز نغمههای پر از فراق و حسرت برای صمد بهرنگی باز میگوید. در انقلاب 57 در تب و تاب سیاسی جو دانشگاه تبریز آشیق حسن اسکندری سرود “من فداییام” را میخواند. بعد از انقلاب به مدت کوتاهی صدای آشیقها از رادیو و تلویزیون دولتی به گوش میرسد اما به دلیل ممنوعیت موسیقی این هنر به مدت بیش از یک دهه به حاشیه رانده میشود. بعد از سالهای 1370 با رشد حرکتهای حقطلبانه ملی در آذربایجان آشیقها در کنار این جنبش قرار میگیرند. در تجمعات اعتراضی مردمی در قلعه بابک آشیقها حضور محسوس و موثری دارند. همچنین به دلیل سیاستهای نرم دولتی در مقابل موسیقی، هنر آشیقی به فستیوالهای داخلی و خارجی راه مییابد.
امروزه به دلیل تغییر فرم زندگی و رشد سریع فرهنگ شهرنشینی فرصتهای ویژه این هنر مردمیمحدود شده است. اگرچه در سالهای اخیر فرم نوینتری هم از این هنر شکل گرفته که بیشک یکی از شاخصترین نمودهای آن گروه دالغا و شخص چنگیز مهدیپور میباشد. ایشان ساز آذربایجانی را نت نویسی کردند و ملودیهای آن را با تنظیمهای مدرنتر و منسجمتری در کنسرتهای مختلف ارائه دادند.
این جریان نوین به دنبال رشد کیفی آهنگهای ساز و تجربههای تازه در فرم و ساختار هارمونیک ملودیها شکل گرفته است. اما با این وجود به دلیل کمبود مراکز علمی تحت حمایت بودجههای دولتی و بیتوجهی غیر مسئولانه به ارزشهای موسیقی آذربایجان هنر آشیقی هم جزو میراثی به شمار میآید که نیاز به محافظت دارد و در صورت عدم توجه بخش مهمیاز آن از میان خواهد رفت. بیشک ساز و هنر آشیقی میبایست همانند همه انواع موسیقی وارد مرحله تازهای شود و آن امکان تبادل، تلفیق و تعاملی است که با موسیقی دیگر ملتها میتواند داشته باشد. پر واضح است این مهم جز با شناختن و شناساندن این هنر افسون کننده میسر نخواهد شد.
گام 2 - پرده و اکتاو
هارمونیهای معاصر با ترکیبهای متنوع آنها از زمانهای قدیم در موسیقی آشیقی به کار میرفت. پس اهل موسیقی به خصوص آهنگسازان آذربایجان میباید به موسیقی آشیقی و آهنگهای آن آشنایی کافی داشته باشند.ساز عاشیقی، که عموماً با تک لغت ساز شناخته میشود، با قوپوز و چگور هم خانواده است و از جهات زیادی به باغلاما شباهت دارد. ساز کاسهای حجیم و نیمه گلابی، از چوب درخت توت، و دستهای از چوب درخت گردو و یا زردآلو است که روی آن سیم و پردهها را برای نواختن آهنگهای گوناگون نهاندهاند. ساز عاشیقی با مضراب نواخته میشود. روی بسیاری از سازهای عاشیقی تزییناتی از جنس صدف، استخوان یا پلاستیکهای رنگی دیده میشود. ساز دارای ۲۰ پرده میباشد و از ۹ سیم تشکیل میگردد. در این آلت موسیقی هفت پرده اصلی و پنج نیم پرده وجود دارد. اولین پرده سیم اول ساز بر اساس اوکتاو «do» تنظیم میشود. پردههای این ساز بر اساس اوکتاو، به قرار زیر است:
باش پرده/ اوکتاو/ اول صدای «Re»
آورتا پرده / اوکتاو/ اول صدای «Mi be mal»
شاه پرده / اوکتاو/ اول صدای «fa»
ایاق دیوانی پرده/ اوکتاو/ اول صدای «sol»
بایاق پرده/ اوکتاو/ اول صدای «La be mol»
آیاق شاه پرده/ اوکتاو / اول صدای «si be mol»
بئچه پرده / اوکتاو / اول صدای «do»
گام 3 - ساختار،کوک،پرده بندی و قسمت های فنی ساز
آشنایی با ساز قوپوز
قوپوز، چوگور یا چُگور ، سازی است از خانوادهٔ سازهای زهی مقید از ردهٔ تنبور که به آن دوتار نیز می گویند. چگور مرکب از یک قطعه چوب مجوف بر شکل عودی کوچک است که دارای پنج وتر می باشد.
ساختار ساز قوپوز
ساختمان ساز قوپوز از یک کاسه طنینی گلابی شکل و دسته ای مانند دسته تنبور تشکیل می شود. کاسه اش از سه تار بزرگ تر است. نوعی از قوپوز ، دو تار فلزی دارد و به همین سبب به آن دوتار نیز می گویند.
نواختن ساز قوپوز هنوز هم میان ترکمن ها و ایرانیان آذری رایج است. چگور رایج در جمهوری آذربایجان و نواحی ترک نشین ایران، معمولاً نُه سیمه است و نسبتاً از دوتار و تنبور بزرگ تر است. چگور نزد عاشیق ها در آذربایجان قوپوز (و ساز) نامیده می شود و سازی شبیه باغلاما است.
تفاوت قوپوز معمول در منطقه همدان با قوپوز یا ساز عاشیق های مناطق دیگر آذربایجان و سازهای مشابه ترکیه ای (چؤگؤر، باغلاما، تامبورا و دیوان) در کوک سیمها و تعداد و فواصل پرده هاست؛ همچنین سازهای مذکور در شکل و اندازهٔ کاسه و صفحه تفاوتی اندک با هم دارند.
کوک قوپوز رایج در بین ترکهای همدان
قوپوز مورد استفاده در مناطق ترک نشین همدان معمولاً نه سیمه است و به طور معمول درحالت دست باز، سه سیم پایین قوپوز کوک re و شش سیم بالا کوک do دارند.
گونهٔ دیگر از کوک قوپوز هم به همین صورت است؛ جز اینکه سیم چهارم کوک sol می گیرد. این کوک، زارِنجی نام دارد و کاربرد آن در مقایسه با کوک پیشین، کمتر است. در گذشته گونه ای کوک به نام زنگ شتر رایج بود که امروزه تقریباً به فراموشی سپرده شده است.
برای اجرای مقامهای شبیه به دستگاه ماهور (یا راست پنجگاه همچون کوراوغلو) بهتر است سیم زارنجی (سیم چهارم) را فا کوک کرد. برای اجرای سه گاه ترکی بهتر است سیم زارنجی (سیم چهارم) را می کوک کرد.
پرده بندی قوپوز همدان
به طور معمول قوپوز دارای یازده الی سیزده پرده است؛ اما نوازندگان حرفه ای این ساز گاه چندین پرده روی صفحه چگور تعبیه می کنند (با نواری باریک از جنس حصیر یا نخ پلاستیکی). معمولاً غیر از پرده اول چگور که ربع پرده یا اصطلاحاً کرن است، بقیه پرده ها یا اصلی است یا نیم پرده. پرده هایی که در نواختن اغلب مقامها و نغمه های ترکی به کار می رود، عبارت است از اول، سوم، پنجم، هفتم، هشتم و دهم.
قوپوز نوازان در اجرای برخی از مقامها با انگشت شست بر سیمهای واخوان (شش سیم بالا) پرده گیری می کنند (عاشیقهای آذربایجان و به خصوص اوزانهای ترکیه در استفاده از سیمهای چهارم به بعد مهارت بیشتری دارند).
از تکنیکهای نواختن قوپوز می توان به نواختن سرانگشت سوم یا چهارم دست راست بر صفحه چگور اشاره کرد که در بین نوازندگان سازهای خانواده باغلاما در کشور ترکیه نیز مرسوم است. در پرده گیری نیز در حالت نزولی دست چپ بر دسته ساز، نوازنده معمولاً با انگشت سوم بر پرده la کرن پس از پرده la وsol بمل پس از پرده sol اشاره می کند. این فن در نواختن کمانچه محلی نیز کاربرد دارد.
گام 4 - تعدادی از آهنگ های ساز قوپوز
سی و شش آهنگ در دستگاه سهگاه زابل است که استاد چنگیز مهدیپور به شکل «نت» درآوردهاست. این آهنگها به شرح ذیل است:
- باش دیوانی
- دوبیتی
- زیل دوبیتی
- ذوالفقاری (آزافلی دوبیتی)
- قزاق دوبیتی سی
- کرم گؤزللهمهسی
- سلیان گؤزللهمهسی
- آران گؤزللهمهسی
- واقف گؤزللهمهسی
- دمیر گؤزللهمهسی
- اسفندیار گؤزللهمهسی
- یانیق کرمی
- قربانی
- دیلقمی
- فاخرالی دیلقمی
- باشساریتِل
- داغلار بایاتیسی
- بادامی شکسته
- آزافلی گؤزلری
- آزافلی گرایلی
- باش دوراحانی
- باش نخجیوانی
- قربتی
- سلطانی
- یورد یِری
- واقف مخمس
- نارآغاجی نارچیچگی
- اسگی قایتاقی (قاراداغ شکستهسی)
- شیروانی
- نخجیوان گؤلؤ
- گیلهناری
- گؤدک دونو
- گؤگ گؤلَه گَل
- شَرَبانی
- بَگ تعریفی
- باش مخمس
برگزیدهای از کتاب عاشیق هاوالاری