ادبیات شفاهی آذربایجان در نوع خود بی نظیر و یا حداقل کم نظیر می باشد و یکی از غنی ترین و کهن ترین ادبیات شفاهی جهان به شمار می آید و در واقع شالوده ی ادبیات آذربایجان بر فولکلور بنا شده است.

صاحب نظران و محققانی که با دامنه ی گسترده مهاجرت و پیشتازی تمدن شکوفا و نقش های تاریخی مردم ترک و قلمرو جغرافیایی آنها به خوبی واقفند، بر این واقعیت انکارناپذیر اذعان دارند که این منطقه وسیع خاستگاه بخش مهمی از ریشه دارترین، اثر گذارترین و اصیل ترین میراث های فرهنگی انسانی بوده است و هر کدام از دستاورد های ادبیات شفاهی و آثار مکتوب آن گنجینه ارزشمندی است که تاریخ نگاران واقع گرا و اندیشمندان حقیقت جو را با فرایند عظیمی از تکاپوهای فکری و آفرینش های اساطیری و حماسی و تلاش های خستگی ناپذیر انسان های آزاده و سرافراز روبرو می سازد. اسطوره ها، حماسه ها، داستان ها، روایات شفاهی و عامیانه، موسیقی و دیگر هنرها، باورهای دیرینه، آداب و رسوم و به طور کلی مجموعه بزرگ فرهنگ عامه غنی اقوام ترک، تجلی واقعیت های بوم شناختی و فرهنگی و تاریخی این مردمان می باشند.

اگر نگاهی به حماسه کهن سومری قیل قمیش بیندازیم که کهن ترین و معروف ترین اثر به جای مانده در این زمینه یعنی ادبیات داستانی است، خواهیم دید که پژوهشگران و زبان شناسانی که در طی دوره های مختلف درباره تاریخ باستان زبان اقوام آسیای میانه و آذربایجان و دیگر سرزمین های ترک زبان به تحقیق پرداخته اند، عقیده دارند که زبان سومری نیز مانند زبان ترکی از شاخه زبان های اورال– آلتایی موسوم به یافثی یا قفقازی می باشد که به آن زبان های التصاقی نیز می گویند. به عبارت دیگر گروه زبان های ترکی جزء زبان های نشات گرفته از یک شاخه اصلی است که زبان سومری نیز یکی از آن هاست. علاوه بر این مناطقی که حوادث حماسه قیل و قمیش در آن ها روی داده است از بین النهرین موطن بعدی سومرها گرفته تا سرزمین آذربایجان و دریای خزر کشیده می شود. شایان توجه است که قیل قمیش در سر راه خود به سوی دریای خزر از کوه های میشو واقع در میان منطقه گونئی(شبستر) و مرند نیز عبور می کند.

مردم آذربایجان نیز در طی حیات اجتماعی و فرهنگی خود، در کنار دیگر اقوام ترک گنجینه عظیمی از ادبیات فولکلوریک به وجود آورده اند تا آنجا که وسعت و تنوع ادبیات شفاهی مردم آذربایجان در اولین برخورد باعث شگفتی همگان می شود.

ادبیات فولکلوریک آذربایجان شامل انواع مختلفی مانند اساطیر و افسانه ها، مثل ها(آتالارسوزی)، داستان ها، تاپماجاها(چیستان ها) و لطایف ادبی می شود که می توان آن ها را در دو قالب کلی ترانه های بومی آذری تحت عنوان قوشماها که شامل انواع شعرهای عامیانه مانند بایاتی ها، ماهنی ها، لایلاها و... می باشند و داستان ها که شامل داستان های کهن، باغلاماها، تعریف نامه ها و منظومه های دیگر است که توسط آشیق ها نقل می شوند.

در میان انواع مختلف ادبیات فولکلوریک، قصه ها و افسانه های آذربایجان و به طور کلی داستان های عامیانه آذربایجان به این دلیل که جز کهن ترین و زیباترین این داستان ها و از دید مضمون جز بهترین و پر محتواترین داستان ها می باشند، ارزش و جایگاه ویژه ای در جهان دارند. در این داستان ها تصاویر روشنی از جهان بینی، طرز تفکر و خصوصیات ملی و آداب و رسوم و معیشت مردم آذربایجان در اعصار مختلف تاریخ ارائه می شود. تنوع موضوعات و قدمت تاریخی و وسعت اطلاعات ارائه شده در این داستان ها، آذربایجان را به عنوان یکی از مهم ترین کانون های آفرینش و تاثیرگذار داستان های عامیانه در جهان معرفی کرده است.

داستان های عامیانه در ادبیات فولکلوریک مردم آذربایجان با همه گوناگونی و تنوع ظاهری دارای جنبه های مشترک و یکسانی می باشند. بیشتر این داستانها توسط سخن پردازان و نوازندگان هنرمند و چیره دستی که در گذشته اوزان نامیده می شدند و امروزه به نام آشیق شناخته می شوند نقل می گردند و به همراهی آهنگ دل نواز و سحرآمیز آلت موسیقی ویژه ای مرسوم به قوپوز(ساز) روایت می گردند. همه ی این داستان ها از دو قسمت نظم و نثر تشکیل یافته اند که معمولاً بخش های روایتی نثر و بخش های مربوط به گفتگوی دو شخصیت داستان به صورت نظم در آمده است و همچنین باید اضافه کرد که نثر آن توسط آشیق نقل می گردد و بخش های منظوم آن را نیز آشیق با همراهی سازش می خواند.

از لحاظ مضمون داستان های فولکلوریک آذربایجان به دو دسته کلی تقسیم می شوند:

دسته اول داستان های اسطوره ای، حماسه ای و قهرمانی می باشند که در آن ها مبارزات خلق به خاطر آزادی و وطن به تصویر کشیده شده است. اغلب این آثار تنها به توصیف رشادت های یک قهرمان کفایت نمی کنند و مبارزات عموم خلق را منعکس می کنند. داستان های دده قورقود، کوراوغلی، قاچاق نبی از نمونه های بارز این دسته می باشند. دسته دوم داستان های عاشقانه می باشند که از مهم ترین آن ها می توان عاشیق غریب، طاهر میرزا، اصلی و کرم، شاه اسماعیل ختایی و... اشاره کرد.

نکته ی بسیار مهم و قابل توجه که می توان ذکر کرد این است که هیچ کدام از داستان های ذکر شده در بالا، در طول تاریخ نام هیچ نویسنده ای را با خود به یدک نکشیده اند و حتی در کتابی مانند دده قورقود نیز که تاکنون دو نسخه خطی از آن به دست آمده است، نام هیچ شخصی به عنوان نویسنده ی داستان ها ذکر نشده است. همین مسئله دلیلی واضح و محکم برای اثبات حقیقت مردمی بودن این داستان ها ارائه می کند.

منبع: وبلاگ babakyurdu.blogfa.com

چهارشنبه 1396.1.16
بؤلوملر : تورکی دیل ,